چون جنگلي از شکوفه هاي ياس است
دستان شکفته اش پر از احساس است
مردي زتبار خاک و خون، عز وشرف
اوتشنه ترين عاشقان، عباس است

عجب پاييز زردي ، ياس من کو؟
نکشت اين غم مرا ، احساس من کو
نمي خواهم نمي خواهم دگر آب
خداوندا! عمو عباس من کو؟
دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخوان اي دل که صبرم رفت از دست
بخوان اي دل! محرم آمد از راه
بخوان، اجر تو با عباس بي دست